سیر تحول بازاریابی

با بررسی تغییرات مفاهیم اصلی بازاریابی در جهان و ایران می­ توانیم سیر تحول بازاریابی را در طول زمان به ۴ دوره مشخص تقسیم نمائیم.

دوره اول بازاریابی، بعد از جنگ جهانی دوم

در این دوره به علت وجود قحطی و کمیاب بودن محصولات و همینطور رکود و فقر گسترده در جوامع، هدف اصلی کسب و کارها و به تبع آن بازاریابی، تولید و ارائه بیشتر محصولات بود. به این معنی که سوال بازاریابی در این دوره این است که چگونه می­ توانیم با امکانات و در شرایط موجود، محصولات بیشتر تولید کرده و به دست تعداد بیشتری از مردم برسانیم.

متناظر این دوره از بازاریابی در کشور ما، با زمان جنگ تحمیلی و از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ مصادف است. زمانی که کالاها بسیار کم بود و برای توزیع عادلانه تر آن از سیستم کوپن استفاده می­ شد. در این دوران حتی بر روی بسته­ بندی برخی از محصولات این نوشته مشاهده می­ شد که “با مصرف کمتر کمک کنید تا دیگران نیز از این محصول بهره ­مند شوند”. بنابراین شاید بهتر باشد برای درک بهتر این دوره کلمه کوپن را به ذهن بسپاریم.

دوره دوم، تمرکز بازاریابی بر روی نیاز [۱] (دهه ۱۹۵۰ به بعد)

بعد از گذار از عوارض جنگ در سطح جوامع و قوت گرفتن اقتصادها، همچنین آغاز رشد شدید جمعیتی، شرکت­ ها نیز توانستند قدرت گرفته و محصولات اولیه را به بازار روانه کنند.

در این دوره سوال اصلی دیگر رفع کمبود تولیدات نبود، بلکه این بود که نیازهای اصلی مردم چه هستند و چگونه باید رفع بشوند.

متناظر این دوره بازاریابی در کشور ما دوره سازندگی از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۷ است. در این دوره سوال بازاریابی شناخت نیازهای مردم و راه­ های پاسخ­ دهی به آنها بود.

این دوره زمانی است که اتوموبیل پراید برای اولین بار وارد بازار کشور شد و نیاز مردم به حمل و نقل شخصی نسبتاً ارزان را پوشش داد. نیازی که تا قبل از آن مردم می ­بایست سال ها و ماه ها پس از پرداخت پول، در نوبت دریافت اتوموبیل (۹۹% پیکان) می­ مانند. بنابراین شاید بتوانیم پراید را نماد منطق کسب و کارها و بازاریابی این دوره در نظر بگیریم!

دوره سوم، تمرکز بازاریابی بر روی خواسته [۲] (دهه ۱۹۶۰ به بعد)

در این دوره انباشت ثروت در جوامع آغاز شده و نوآوری­ های تکنولوژیکی چهره زندگی مردم را تغییر داده است. این دوره همزمان است با ورود تلوزیون به هر خانه، گسترش تکنولوژی­ های ارتباطی، حمل و نقلی، آغاز مصرف گرایی و… که تمامی آنها بر روی استراتژی­ های بازاریابی اثرگذار هستند. به طور کلی این دوره آغاز موج سوم تکنولوژی یا همان عصر اطلاعات است.

بنابراین آگاهی و ثروت مردم افزایش پیدا کرده و آنها قدرت انتخاب بیشتر پیدا کردند. شرکت­ ها نیز برای پیشی گرفتن از رقبای خود باید دست به فعالیت­ های جدید می­ زند. آنها باید از سطح نیازهای مردم فراتر می­ رفتند و به خواسته­ های آشکار و نهان آنها پاسخ می­ دادند.

بنابراین سوال اصلی بازاریابی در این دوره این بود که مردم چه می­ خواهند و چگونه می­ توان خواسته­ شان را در اختیارشان قرار دهیم.

با چند دهه تأخیر، در کشور ما این دوره متناظر هست با سال های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۷٫ دوره ­ای که جمعیت جوان کم کم پا به عرصه اجتماع می­ گذاشتند. جمعیت جوانی که با بلوغ فکری بالا، در معرض انواع اطلاعات و از طرق مختلف اعم از تلوزیون، اینترنت و … قرار گرفتند.

بنابراین خواسته­ های جدیدی برای مردم پیدا شد که باید پاسخ داده می ­شد.

شاید بتوانیم دانشگاه آزاد را نماد تفکر غالب (کسب و کاری و بازاریابی) در این دوره بدانیم. دانشگاهی که با ارائه خدمات آموزشی نه در سطح کیفی خوب اما در سطح کمی گسترده، توانست خواسته­ تعداد زیادی از جوانان برای تحصیلات دانشگاهی را پوشش دهد.

دوره چهارم، تمایز [۳] (دهه ۱۹۸۰ به بعد)

از این زمان به امروز، سوال بازاریابی دیگر افزایش تولید، یا شناخت نیازها و خواسته ­های مردم نیست. چرا که بلوغ بازار از این سطوح گذر کرده است. امروزه رقابت در بسیاری از حوزه­ هایکسب و کار به بلوغ و اوج خود رسیده است. خواسته­ ها و توقعات مشتریان سقف ندارد. همیشه رقبایی وجود دارند که منتظرند با کوچکترین لغزش­تان مشتریان شما را از آن خود کنند. بنابراین امروز بقا و تدام کسب و کارها در تفاوت و تمایز آنهاست، نه صرفاً در کیفیت و قیمت خدمات و محصولات آنها. امروزه سوال اصلی بازاریابی این است که چگونه باید متمایز باشیم؟

همان طور که پیتر دراکر، پدر مدیریت می­ گوید، “بزرگترین خطر در مواجهه با تغییرات و تلاطم ­ها خود آن تلاطم­ ها نیستند، بلکه برخورد ما با آنها با منطق دیروز است.” بنابراین ما نیز باید بدانیم دوران تمرکز بر کیفیت و قیمت مدتهاست سپری شده است. سوال بازاریابی امروز این است که دائماً از خود بپرسیم چطور در بلند مدت می­ توانیم متمایز باشیم؟ تمایز تعریف جدید بازاریابی است.

این دوره در کشور ما از اواخر دهه ۱۳۸۰ شروع شده و تا به امروز ادامه دارد. شما امروزه به راحتی می­ توانید منطق این دوره را در کسب و کارها مشاهده کنید. کسب و کارهای اینترنتی، استارتاپ­ها، کسب و کارهای خدماتی، کسب و کارهای تفریحی، آموزشی و … همه و همه بر روی معرفی تمایزهای خود تکیه می­ کنند و به این ترتیب برای خود جایگاه سازی [۴] انجام می­ دهند. می­ توانید کسب و کارهای زیادی مانند دیجی­ کالا، اسنپ، نت برگ و … را نماد کسب و کار و بازاریابی در این دوره بدانید.

بنابراین به طور خلاصه سیر تحول بازاریابی را می­توان این­گونه قلمداد کرد:

  1. قحطی
  2. نیاز
  3. خواسته
  4. تمایز